گروه استانهای دفاعپرس ـ حجتالاسلام والمسلیمن «عباس بابائی» مدیر قرارگاه تربیتی امین؛ صبح ساعت هفت برای نماز و تشییع «مهمانشهیدمان» راهی دانشگاه تهران شدم؛ تعداد بالای نیروهای نظامی و انتظامی از یکطرف و استقرار ضدهوایی روی ساختمان نزدیک دانشگاه از طرف دیگر فضا را حسابی امنیتی کردهبود.
وارد دانشگاه که شدم یکی از دوستان نازنینم را دیدم که از قم برای مراسم آمدهبود. حرف مشترکمان، شرمندگی از این حادثهی تلخ بود. شرمندگی که در صورت خیلی از نمازگزاران هم کاملاً احساس میشد.
در میانهی آن جمعیت متراکم، دیدن یکی از همشهریان که دیشب از خراسانشمالی با همسرش برای مراسم آمدهبودند و بلافاصله بعد از تشییع میخواستند برگردند، غرورانگیز بود.
نماز که شروع شد، در طنین صدای «آقا» غم و اندوه مشهود بود. نمیدانم چقدر این نمازهای پرسوز «آقا» قرار است تکرار شود؟! هرچه که هست، این مردم قدرشناس و زمانشناس هیچگاه میدان را خالی نمیکنند.
نماز که تمام شد یکی از دوستان مشهدی تماس گرفت و از مراسم پرسید؛ با چندنفر از رفقا تازه رسیدهبودند ابتدای تهران! گفتم انشاءالله به تشییع میرسید.
اگر در ابتدای مراسم نگران جمعیت بودیم، حالا برای خروج از دانشگاه و خیابانهای اطرافش و رسیدن به خیابان انقلاب، واقعا به مشکل خوردیم! فاصلهی هزار متری تا خیابان انقلاب را حدود سی دقیقه طی کردیم تا بسان قطرهای کوچک به سیل عظیم جمعیت متصل شویم. اگر نبود شعارها و سینهزدنها و دمگرفتنهای شورانگیز تعدادی از طلاب باصفا، اذیت مسیر دوچندان میشد.
حدود یک کیلومتر پشتسر «مهمان شهیدمان» با جمعیت عزادار سینه زدیم و با «شرمندگی فراوان» مشایعتش کردیم.
برادران و خواهران بزرگوار!
بنده احساس میکنم این حوادث پیدرپی، نشاندهندهی نزدیکشدن آن اتفاق مبارک آخرالزمانی است. کسانی میتوانند در این حوادث پرسرعت تصمیم بهنگام بگیرند که؛ اولاً بر نفسشان امیر باشند، ثانیاً اهل توسل و تضرع باشند و ثالثاً گوششان به لبان مبارک «امامجامعه» باشد.
انتهای پیام/